آیا اقتصاد علم است؟
این پرسشی است که میتواند بحثهای ملتهب و هیجانی را در بین متخصّصان این مکتب آکادمیک برانگیزد.
تفاوت قائل شدن بین “علم و دانش” ضروری ست. ما میدانیم که اگر سیب را رها کنیم، بر زمین میافتد؛ این دانش است. امّا تلاش برای دستیابی به یک فرمول دقیق برای محاسبه نیروی جاذبه (تقریباً ۱۰ متر بر توان دو ثانیه) یک پویش علمی ست. اگر «علم» به دست آوریم، میتوانیم شتاب سقوط سیب بر خاک را، در تمام کرات آسمانی، محاسبه کنیم. این، یک قانون جهان شمول است.
تفاوت اما در متغیرهای رفتاری انسانی اثرگذار در این نوع پژوهش هاست. یافتن روابط محکم و جهان شمول برای پیشبینی رفتار متغیّرهایی که در طول زمان ممکن است دستخوش تحوّلات ادراکی جامعه از یک پدیده، و یا اعمال نفوذ یک گروه بر سامانه مورد نظر شوند، تقریباً ناممکن است.
طی سالهای گذشته، تعداد زیادی از محقّقان (مانند دیوید کارد، آلن کروگر، و جوزف استیگیتز) غلط بودن بسیاری از نظریههای اقتصادی رایج را، به واسطه بررسیهای آماری و تحلیل دادهها، به اثبات رساندند. از این رو، با اینکه میتوان ادعا کرد اقتصاد علم نیست؛ امّا گسترش و بهبود کیفیت تحقیقات آماری، میتوانند این مکتب آکادمیک را به درجهای نزدیک به «علم» ارتقا دهد. این، همان چیزی است که کمیته نوبلِ اقتصاد را بر آن داشته که منتخبین را از بین کسانی بیابد که توجّه خود را به پردازش و تحلیل دادهها معطوف میکنند
علوم انسانی به شکل سنتی تفاوتهای بنیادینی با علوم تجربی دارد. در علوم انسانی محور اصلی موضوع مورد بررسی، انسان و رفتارهای فردی و جمعی اوست. همین موضوع باعث میشود تا امکان انجام و تکرار آزمایشات کنترلشده در علوم انسانی غیرممکن باشد. اقتصاد بهعنوان یکی از مهمترین علومی که رفتار انسان را مورد بررسی و کنکاش قرار میدهد، از این تفاوت مستثنی نیست. به طور سنتی تصور میشد که امکان انجام آزمایش وجود ندارد. برندگان نوبل اقتصاد امسال این تصور را به چالش کشیدهاند.
برخلاف پزشکی یا علومی همچون فیزیک و شیمی، اقتصاددانان نمیتوانند آزمایشات تجربی را با کنترل دقیق انجام دهند. این اقتصاددانان از آزمایشهای طبیعی بهره میبرند که در موقعیتهای واقعی به وجود میآیند تا تاثیرات این وقایع بر جهان را مورد بررسی قرار دهند؛ رویکردی که در سایر علوم اجتماعی نیز گسترش یافته است. این موضوع مورد توجه مسوولان آکادمی سلطنتی علوم سوئد قرار گرفته است. پیتر فردریکسون، رئیس کمیته جایزه علوم اقتصادی در این باره گفت: «تحقیقات آنها به شکل قابل ملاحظهای توانایی ما در پاسخگویی به سوالات اساسی را افزایش داده که این امر برای جامعه مفید بوده است.»
امروزه کسب و کارها، دادگاه ها و سیاست گذاران برای تصمیم گیری بر شواهد تجربی علّی تکیه می کنند.سه اقتصاد دان هلندی، آمریکایی و کانادایی به پاس مطالعات و تحقیقاتشان در زمینه ی آزمایش های طبیعی و اقتصاد کار شایسته دریافت جایزه نوبل 2021 شدند.
دیوید کار» ۶۵ساله که پیش از این برنده جایزه «جان بیتس کلارک» شده بود، به دلیل مطالعات کاربردیاش در حوزه “اقتصاد کار” و «جاشوا دیوید انگریست» ۶۱ساله و «گویدوایمبنز» ۵۸ساله به سبب مطالعاتشان در حوزه «روششناسی تحلیلی روابط علّی» از طرف کمیته نوبل به طور مشترک برگزیده شدند. جاشوا انگریست، استاد دانشگاه فناوری ماساچوست (امآیتی) است و آیمبنز از سال ۲۰۱۹ سردبیری مجله شناختهشده اکونومتریکا را بر عهده دارد.
از آنجا که بیشتر علوم کاربردی به کشف روابط علی میپردازد و بسیاری از این اکتشافات و مطالعات با
رویکرد ، طراحی آزمایش های تصادفی و کنترل شده استاندارد تلاش دارند تا یک نمونه ی کوچک از واقعیت را شبیه سازی کنند و سپس از تعمیم رفتار این نمونه کوچک به کل فرایند رفتار آنرا تحلیل و آنرا مطالعه کنند. این بسیار شبیه به امتحان کردن یک دارو است که با استفاده از نمونه های حیوانی و طی چندین مرحله وارد فاز انسانی میشود در واقع بیانگر همین امر است. اما سوال اینجاست که آیا همیشه میتوان چنین آزمایش هایی را تحقق داد و آیا این پنجره ی کوچک شبیه سازی شده با توجه به اینکه بسیاری از شرایط پدیده ی واقعی مثل آگاهی افراد از آزمایش در حال انجام و ابهام های بسیار پیچیده ای که برای تشخیص بین عوامل همبسته و عامل و … میتواند تعمیمی درست و تا حدی دقیق برای مطالعه ی پدیده واقعی به سمت واقعیت باشد؟ این جا دقیقا جایی است که باید به سراغ نظریه ی آزمایش طبیعی برندگان نوبل 2021 رفت و پاسخ سوال را در آنجا جست و جو کرد.
تلاش برای روابط علت و معلولی
دیوید کارد به دلیل تحقیقاتش در زمینه تاثیر سیاست حداقل حقوق بر بازار کار آمریکا معروف شده بود. در سال 1994، او به همراه کروگر موفق شدند اثر حداقل حقوق بر بازار کار آمریکا را بسنجند. این تحقیق به دلیل اینکه توانست تمام متغیرها به غیر از حداقل حقوق را از مجموعه متغیرها حذف کند، بسیار خوش درخشید. در سال 1992، ایالت نیوجرسی حداقل حقوق را افزایش داد و این موضوع بهانهای برای تحقیقات اقتصاددانان در زمینه اثرات حداقل حقوق شد. کارد به همراه کروگر در مورد تاثیرات حداقل حقوق بر ایالت نیوجرسی دست به انجام تحقیقات تازهای زدند. آنها وضعیت بازار کار در ایالت نیوجرسی را که حداقل حقوق آن افزایش یافته بود، با ایالت پنسیلوانیا مقایسه کردند. حداقل حقوق ایالت پنسیلوانیا در آن زمان تغییری نکرده بود که همین امر امکان مقایسه را به وجود میآورد. آنها برای ثابت نگهداشتن سایر متغیرها، صرفا وضعیت بازار کار مغازههای فستفود را در مرز بین دو ایالت مورد بررسی قرار دادند. همه اینها موجب شد که تمام متغیرها غیر از حداقل حقوق ثابت باشد و همین امر مقایسه بین آنها را امکانپذیر کرد. نتیجه این تحقیق این بود که افزایش حداقل حقوق در نیوجرسی، تفاوت چشمگیری در بازار کار فستفودفروشیها در دو طرف مرز ایجاد نکرده بود. از همین رو، این محققان نتیجه گرفتند که افزایش اندک حداقل حقوق در کشورهای با درآمد بالا تفاوت چندانی در بازار کار ایجاد نمیکند. البته این نکته قابلتوجه است که نتیجه این تحقیق صرفا در کشورهای با درآمد بالا صادق است و در کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه، بازار کار متفاوتی وجود دارد و به دلیل وجود بازار کار غیررسمی، نمیتوان این نتیجه را برای این کشورها نیز صادق دانست. در کشورهای در حال توسعه به دلیل وجود بازار کار غیررسمی، افزایش حدقل حقوق، تعداد شاغلان غیررسمی را افزایش میدهد، اما در کشورهای با درآمد بالا، تحقیقات دیوید کارد نشان میدهد که افزایش حداقل حقوق دستکم در بخشی از بازار کار تغییر چندانی ایجاد نمیکند.
کارد در سالهای بعدتر نیز، اثر ورود مهاجران خارجی به بازار کار کشورهای توسعهیافته را بررسی کرد و نتیجه گرفت که مهاجران خارجی عملا موجب تغییرات بهخصوصی در بازار کار کشوری مانند آمریکا نخواهند شد. همچنین تحقیقات دیگر او نشان داد که سرمایهگذاری دولتها موجب افزایش بهرهوری نیروی کار نمیشود.
تاثیر تحصیلات بر حداقل حقوق
در سال1991، انگریست و کروگر بر پایه دادههای آماری، میزان تاثیر تحصیلات بر درآمد افراد را مورد بررسی قرار دادند. جامعه آماری این تحقیق افراد متولد سالهای 1930 تا 1940 بودند. این بررسی آماری نشان میدهد که افزایش میزان تحصیلات تا 10درصد میزان درآمد افراد را در جامعه آمریکا افزایش میدهد.
در ایالات متحده آمریکا کسی که در فصل اول سال میلادی به دنیا میآید، عملا یک سال دیرتر وارد مدرسه میشود. به عبارت دیگر متولدین اول ژانویه یک سال دیرتر از متولدین 30 دسامبر وارد مدرسه میشوند. این در حالی است که عملا، اختلاف سنی متولدان ژانویه و دسامبر بسیار ناچیز است. همچنین در دهههای قبل تمام افرادی که به 16سالگی میرسیدند، فارغ از اینکه مقطع تحصیلی آنها تمام شده باشد یا نه، اجازه ترک تحصیل داشتند. این دو موضوع موجب میشد افرادی که در فصل اول سال به دنیا میآیند، در حالی 16سالگی خود را به اتمام برسانند که میزان تحصیلات کمتری نسبت به متولدان فصل چهارم سال قبل از تولد خود داشته باشند. به عبارت دیگر به نظر میرسد، میزان تحصیلات در متولدان فصل آخر سال باید اندکی بیشتر از متولدین فصل اول سال بعد از آن باشد. نکته جالب توجه اینکه دادههای موجود نشان میداد، اگرچه روند کلی میزان تحصیلات در بین متولدین دهه 1930 در طول زمان افزایشی بوده، اما میزان تحصیلات در میان متولدان فصل چهارم سال در مقایسه با متولدین فصل اول سال بعد از آن بیشتر بوده است. در ادامه، آنگریست و کروگر، میزان درآمد متولدین این دهه را در فصلهای مختلف سالهای این دهه مقایسه و مشاهده میکنند که میزان حقوق متولدان فصل آخر سال در مقایسه با متولدان فصل اول سال بعد، همواره بیشتر بوده است. آنها از این دو موضوع چنین نتیجهگیری میکنند که افزایش میزان تحصیلات عملا موجب افزایش درآمد میشود. به این ترتیب، این دو دانشمند برای کنترل مولفهها از یک ابتکار جالب استفاده کردند و به یک رابطه علت و معلولی رسیدند و آن این که حداقل دستمزد منجر به کاهش بیشتر اشتغال می شود.
همچنین در تحقیقی که در نیوجرسی و پنسیلوانیا برای آزمایش تأثیر تغییر حداقل دستمزد استفاده شد نشان داد که اشتغال در رستوران های فست فود تحت تأثیر افزایش حداقل دستمزد نیوجرسی قرار نگرفته است. طبق یافته های کارد درآمد بومی های هر منطقه می تواند تحت تاثیر مهاجران تازه وارد به آن منطقه موجبات افزایش در آمد بومی ها شود. در حایکه تنها مهاجران سابق در معرض اثر منفی درآمد خواهند بود.
جاشوا انگریست
چالشهای مطالعات آماری، به دلیل وجود متغیّرهای فراوان و خارج از کنترل، موانع مهمی را بر سر راه محقّقانی که به سمت تحلیل دادهها گرایش دارند، قرار میدهند. تحقیق انگریست و کروگر تلاشی بود برای استفاده از یک متغیّر تصادفی و مستقل (در این مورد، ماه تولّد فرد – نیمه اوّل یا نیمه دوم سال) برای دستیابی به رابطهای محکم و معنادار، برای تخمین زدنِ احتمال یک واقعه ثانویه (در این مورد، تفاوت میان احتمالِ فارغ التحصیل شدن یا ترک تحصیل کردن میان متولّدین نیمه اوّل، در مقایسه با نیمه دومیها).
نتیجه این تحقیق نشان داد که تفاوتی معنادار بین این دو دسته وجود دارد: متولدین نیمه دوم با درصدی بالاتر تحصیلات دبیرستان را به اتمام می رسانند. امّا تعمیم دادن این متغیّرِ تصادفی به مقاطع بالاتر تحصیلی غیر ممکن بوده و در نهایت این پدیده تأثیری معنادار بر روی دستاوردهای تحصیلی این افراد در بزرگسالی و دستاوردهای علمی آنها نخواهد گذاشت.
گوییدو ایمبنس
محصول تحقیقات این برنده نوبل تأثیرات قابل توجّهی بر ارتقای کیفیت محصول کار دیگر محقّقانِ حوزه پردازش داده و تحلیل آمار داشته است.
بسیاری از محققان رشته اقتصاد، از جمله انگس دیتون (برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۵) در این زمینه گامهای مهمی برداشتهاند. از جمله محقّقان جوان و فعّال در این زمینه، میتوان از نیک هانتینگتون نیز نام برد.
انتقادات به مطالعه کارد
والتر بلاک، به پژوهش حداقل حقوق کارد و کروگر انتقاداتی وارد کرده است. به باور او، روش جمعآوری اطلاعات کارد و کروگر از چندین منظر از جمله جامعه آماری مورد سوال است. او معتقد لست کارد و کروگر به بازار زمان کافی ندادند تا جایگزینهایی برای نیروهای کممهارت پیدا کند؛ نقدهایی نظیر این ،بیانگر میزان تفاوت نگرش اقتصاددانان است.
روش تحقیق آزمایشی چیست؟
روش آزمایشی یکی از روشهایی است که به منظور پیدا کردن رابطهی علت و معلولی بین دو یا چند متغیر به کار برده میشود. آزمایش نیز یک موقعیت پژوهشی است که در آن حداقل یک متغیر مستقل به نام متغیر آزمایشی داریم که توسط پژوهشگر به صورت آگاهانه دستکاری میشود و طرح آزمایشی هم نقشه یا برنامهی از پیش تنظیم شدهای است که به کمک آن چگونگی اجرای متغیر مستقل و نحوهی انتخاب گروههای پژوهشی تعیین میشود و اثرگذارترین نقش آن کنترل است. در واقع این طرح وسیلهای است که به کمک آن متغیرهای آزمایشی در آزمایش قرار داده میشوند. ملاکهای یک طرح آزمایشی کنترل، ساختگی نبودن، مقایسه و.. هستند. هر آزمایشی اعتبار بیرونی و درونی دارد که خود زیرمجموعههایی دارند. انواع طرحها آزمایشی پرکاربرد نیز عبارتاند از طرح پسآزمون با گروه کنترل، طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و طرح چهارگروهی سولومن.
ملاکهای یک طرح آزمایشی
کنترل:شرایط کنترل، شرایطی است که رعایت آن باعث میشود بتوانیم ادعا کنیم؛ حاصل پژوهش ما ناشی از اجرای متغیر آژمایشی است نه متغیرهای دیگری که در طرح ما ممکن است وجود داشته باشند. در واقع کنترل باعث میشود تأثیر همهی عواملی که باعث به انحراف کشاندن نتایج آزمایش میشود حذف یا به حداقل ممکن برسند.
تصنعی یا ساختگی نبودن:این ملاک به طور ویژه در پژوهشهای آزمایشی و علیالخصوص در شرایطی که قصد داریم نتایج آزمایش را به شرایط یا موقعیتهای واقعی مانند کلاس درس تعمیم بدهیم؛ اهمیت دارد. به عبارت دیگر آزمایش باید در شرایطی صورت بپذیرد که نتیاج آم در موقعیتهای واقعی قابل اجرا باشد. بنابراین ساختگی بودن چنین آزمایشهایی موجب منحرف شدن نتایج پژوهش میشود. تأثیر داروی بیاثر، هاوتورن و آگاهی از شرکت در یک آزمایش ممکن است موجب سوگیری متغرهای دیگر شود و تعادل را به نفع گروه آزمایشی به هم بزند.
مقایسه: برای تعیین اینکه نتایج حاصله، تحت تأثیر اجرای متغیر آزمایشی است یا از سایر متغیرهای شبیه که افراد را به اشتباه میاندازد تأثیر پذیرفته؛ عمل مقایسه باید به شیوههای مختلف صورت بگیرد. به همین دلیل در برخی از آزمایشها با توجه به هدف یا فرضیه پژوهشی از گروه یا گروههای کنترل (گروهی که متغیر آزمایشی بر روی آن اجرا نمیشود) استفاده میشود. البته باید توجه داشت که همهی آزمایشها نیاز به گروه یا گروههای کنترل ندارند و مقایسه ممکن است بین دو یا چند متغیر آزمایشی یا با معیارهای بیرونی انجام شود.
کسب اطلاعات کافی از دادهها:برای آزمون فرضیههای آزمایشی تدوین شده اطلاعات و دادههایی باید داشت. دادهها باید به صورتی تدوین و تنظیم بشوند که بتوان برای آنها آزمون و شاخصهای آماری و ضروری را انتخاب و با دقت هرچه بیشتر اجرا و نتایج را تجزیه کرد.
دادههای ناخالص:دادهها باید اثرهای آزمایشی را بطور کافی و کامل منعکس کنند و در عین حال نباید ناشی از ضعف اندازهگیری یا خطا در آزمایش باشند. آزمودنیهای گروههای مختلف نباید در تعامل با یکدیگر باشند تا اثر متغیر آزمایشی خنثی نشود و یا اینکه به صورت نادرستی تشدید بشود.
عدم مشتبه شدن متغیرها در فرآیند آزمایش:این ملاک رابطهی نزدیکی با میزان کفایت کنترل آزمایشی دارد. در هر آزمایشی ممکن است متغیرهای دیگری که بر متغیر وابسته تأثیر دارند؛ وجود داشته باشند. در چنین شرایطی اثر اینگونه متغیرها نباید با تأثیر متغیر آزمایشی اشتباه گرفته بشود. اثر اینگونه متغیرها باید به وسیلهی طرح آزمایشی، کنترل و موجب تفسیر نادرست نتایج آزمایشی نشود.
معرف بودن: پژوهشگر معمولاً علاقهمند است نتایج آزمایش را به جامعهای که نمونه را از آن انتخاب کردهاست؛ تعمیم دهد. برای دستیابی به این هدف باید نمونه انتخابشده معرف و نماینده واقعی جامعه باشد. برای تحقق این هدف آزمودنیها را به صورت تصادفی انتخاب و آنها را با همین روش در شرایط مختلف آزمایشی جایگزین [۲]میکند.
امساکگری: معیار صرفهجویی به این معنی است که با فرض یکسان بودن سایر ویژگیها، یک طرح ساده نسبت به یک طرح پیچیده ارجحیت دارد. به عبارت دیگر طرح آزمایشی مناسب طرحی است که با به کارگیری حداقل متغیر به حداکثر نتیجه برسید ضمناً باید توجه داشت که پیچیدگی طرح به ویژگیهای آزمایش بستگی دارد؛ اما در هر حال طرح ساده را آسانتر میتوان اجرا و احتمالاً تفسیر کرد.
اعتبار درونی
این اعتبار با سه چیز سر و کار دارد: اول توانا ساختن پژوهشگر در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، دوم حذف کلیهی عوامل مداخلهگر در صورت امکان و سوم تعبیر و تفسیر درست اطلاعات. حال سوالی که در این اعتبار مطرح میشود این است که: آیا متغیر آزمایشی واقعاً در متغیر وابسته تغییر به وجود آوردهاست؟ به منظور پاسخگویی به سوالهایی فوق، پژوهشگر باید عوامل نامبرده در زیر را کنترل کنید:
1-رخدادهای همزمان با اجرای تحقیق: به کلیهی حوادثی گفته میشود که در زمان اجرای متغیر مستقل اتفاق میافتد. به حوادث تاریخی یا رویدادی نیز که همزمان با اجرای تحقیق، روی میدهند نیز گفته شود. در چنین شرایطی محقق نمیتواند ادعا کند یافتههای تحقیق ناشی از اجرای متغیر مستقل است یا به عبارت دیگر، تغییرهای ایجاد شده در متغیر مستقل وابسته به علت حادثهی تاریخی باشد نه اجرای متغیر مستقل.
2-رشد:فرآیندهای فیزیولوژیکی، روانی یا اجتماعی که در جریان آزمایش در آزمودنیها اتفاق میافتد و بر پاسخ آنها تأثیر میگذارد؛ رشد گفته میشود. در واقع فرآیند رشد به عواملی گفته میشود که همراه آزمودنی است و مستقل از حوادث بیرونی است.
3-وسایل اندازهگیری:این عامل عبارت است از کلیهی متغیرهایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از ابزار اندازهگیری است؛ مانند سؤال، محتوای آن، نحوهی ارائه، تعداد آنها، گزینهها، شیوهی اجرا و نمرهگذاری.
4-پیش آزمون:پیش آزمون به آزمونی گفته میشود که قبل از اجرای متغیر مستقل و به منظور اندازهگیری رفتار ورودی یا آغازین آزمودنیها اجرا میشود. گاهی اوقات پیش آزمون موجب میشود که آزمودنیها تجارب خود را از این مرحله به پسآزمون انتقال دهد و همین عمل موجب منحرف شدن نتیجهی تحقیق میشود.
5-افت:گاهی اوقات برخی از آزمودنیها مشارکت خود را از ابتدا تا انتهای تحقیق ادامه نمیدهند و این عامل موجب میشود که تفاوتهای بین نمرههای پیش آزمون و پس آزمون به طرز چشمگیری تغییر کند. در چنین شرایطی این تغییر که ناشی از پدیدهی دقت است؛ موجب منحرف شدن نتایج تحقیق میشود.
6-گزینش:در برخی از پژوهشها، برخی از پژوهشگران آزمودنیها را براساس یک ویژگی خاص انتخاب میکنند. این انتخاب که در آن سوگیری آشکار یا نهفتهای وجود دارد؛ میتواند موجب اختلاف در گروههای پژوهشی شود. چنانچه آزمودنیها به صورت تصادفی در شرایط آزمایشی گماشته نشوند؛ نتایج پژوهش را به سمت خاصی سوق دهد و موجب شک و تردید در نتایج به دست آمده شود.
7-بازگشتهای آماری:این اتفاق زمانی رخ میدهد که گروههای آزمایشی براساس نمرههای آزمودنیهایی که در کرانهای انتهایی یک مقیاس قرار دارند؛ انتخاب شوند. به این معنی که آزمودنیها بر اساس نمرهای که در یک متغیر کسب میکنند از پایینترین به بالاترین نمره مرتب میشوند و سپس گروههای آزمایشی مورد نیاز از دو طرف بالا و پایین انتخاب میشوند. در چنین شرایطی، میانگین نمرههای پسآزمون به سوی میانگین جامعهای که نمونهها از آنها انتخاب شدهاند؛ برگشت پیدا میکند. بنابراین با توجه به توضیحات فوق، تفاوتهای مشهود بین پیشآزمون و پسآزمون ممکن است ناشی از پدیدهی برگشت آماری باشد نه اجرای متغیر مستقل.
8-کنش متقابل بین عوامل فوق و گزینش:عوامل فوق که غالباً طرح پژوهشی را به مخاطره میاندازند با گزینش کنش متقابل دارند. معروفترین و در عین حال معمولیترین این کنشها کنش متقابل بین گزینش و رشد است.
اعتبار بیرونی
این اعتبار مرتبط با قابلیت تعمیمپذیری یافتههای تحقیق ماست. به این معنی که آیا نتایج آزمایش را میتوان به جامعهای که نمونه از آن انتخاب شدهاست یا موقعیت زمانی و مکانی خاص دیگری تعمیم داد؟ گرچه اعتبار بیرونی با جامعهای که پژوهشگر قصد دارد نتایج را به آن تعمیم دهد؛ مربوط است اما علاوه بر این امر تعمیم دادن یافتهها را میتوان به متغیرها یا تغییرهای آزمایشی دیگر ارتباط داد. در هر شرایطی که اعتبار بیرونی مطرح است؛ دو نوع معیار باید مورد توجه قرار بگیرید:
1-مقایسهپذیری که بر دسته وسیعی از ویژگیها اطلاق میشود.
2-انتقالپذیری که بر حوزهی گستردهای از ساختارهای نظری متکی است.
انواع طرحهای آزمایشی
طرحهای پس از وقوع
واژهی پس از وقوع به آزمایشهایی طلاق میشود که در آن پژوهشگر به جای ایجاد یا اجرای آزمایش پس از وقوع آن که معمولاً هم به طور اتفاقی رخ میدهد؛ به پژوهش دربارهی آن میپردازد. در این طرح پژوهشگر سعی میکند نتیجهی آزمایش را به به علل وابسته به آن مربوط سازد. در واقع متغیر وابسته در اینجا در بطن آزمایش نهفته است و تغییر و دستکاری آن امکانپذیر نیست. به همین خاطر است که به دشواری میتوان رابطهی علّی بین متغیرهای مستقل و وابسته برقرار کرد. این طرحها معمولاً از اعتبار مناسبی برخوردار نیستند اما برای آشنایی بیشتر با آنها میتوانید در مورد سه نوع از این طرحها تحت عنوان” طرح مطالعه موردی یک مرحلهای”، “طرح یک گروهی با پیشآزمون پسآزمون” و “طرح مقایسه گروههای ایستا” مطالعات بیشتری انجام دهید.
از نمونه طرحهای آزمایشی که بسیار در حوزهی روانشناسی و آموزش و پرورش مورد استفاده قرار میگیرند و از اعتبار بالایی نیز برخوردار هستند؛ طرحهای آزمایشی زیر است:
طرح پسآزمون با گروه کنترل
در این طرح، آزمودنیها به صورت کاملاً تصادفی انتخاب و با همین روش در گروههای آزمایش و کنترل قرار میگیرند. به این معنی که یکی از آن دو گروه به صورت تصادفی در معرض متغیر آزمایشی قرار داده میشود و دیگری به عنوان گروه کنترل یا گواه انتخاب و متغیر آزمایشی برای آن اعمال نمیشود. در پایان نیز متغیر وابسته در هر دو گروه به وسیلهی پسآزمون مورد اندازهگیری قرار میگیرد. این طرح توانایی کنترل عواملی مانند رخدادهای همزمان با اجرای تحقیق و رشد را دارد. به علاوه چون گروهها به صورت تصادفی انتخاب و جاگزین میشوند؛ گزینش، بازگشتهای آماری، و کنش متقابل بین گزینش و رشد نیز کنترل میشود. ممکن است چند متغیر آزمایشی با چند گروه مورد بررسی قرار بگیرد.
طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل
این طرح با افزودن طرح پیشآزمون به طرح پسآزمون با گروه کنترل شکل میگیرد. در این طرح نیز انتخاب و جایگزینی آزمودنیها به صورت تصادفی مورد استفاده قرار میگیرد. سپس قبل از اجرای متغیر مستقل، آزمودنیها انتخاب شده در هر گروه به وسیلهی پیشآزمون مورد اندازهگیری قرار میگیرند. نقش پیشآزمون نیز در این طرح اعمال کنترل آماری و مقایسه است و در نتیجه تعیین اینکه تغییر ایجاد شده ناشی از اجرای متغیر آزمایشی بوده است یا عوامل دیگر.
طرح چهارگروهی سولومن
سولومن در سال ۱۹۴۹ طرح سادهای را مطرح میکند که از ترکیب طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و طرح پسآزمون با گروه کنترل به وجود میآید. انتخاب و جایگیری افراد در این گروهها نیز به صورت کاملاً تصادفی اتفاق میافتد.
یکی از عواملی که اعتبار بیرونی هر طرحی را به مخاطره میاندازد؛ کنش متقابل بین پیشآزمون و رفتار مورد آزمایش یا متغیر مستقل است. چنانچه پیشآزمون موجب هشیار شدن آزمودنیها شود؛ یافتههای تحقیق فقط به آن دسته از آزمودنیهایی که در طرح مشارکت داشتهاند؛ قابل تعمیم است در صورتی که هدف هر پژوهش علمی تعمیم نتایج پژوهشی به جامعهای است که نمونه از آن انتخاب شده است. تدوین این طرح صرفاً به خاطر کنترل مواردی است که در آنها پیشآزمون موجب هشیار شدن آزمودنیها نسبت به متغیر آزمایشی میشوند. در طرح سولومن دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل وجود دارد و هر چهار گروه در پایان آزمایش با آزمونی یکسان سنجیده میشوند. اما ارائهی پیشآزمون فقط به یکی از گروههای آزمایشی و یکی از گروههای کنترل صورت میگیرد.
طرحهای آزمایشی به طرحهایی گفته میشود که در آنها امکان اعمال کنترل کامل، نمونهگیری و جایگزینی آزمودنیها در شرایط مختلف آزمایشی وجود دارد. به عبارت دیگر این طرحها تمام منابعی که اعتبار درونی طرحهای پژوهشی را به مخاطره میاندازد؛ کنترل میکنند. از آنجایی که بالا بردن یک نوع اعتبار ممکن است موجب کاهش اعتبار دیگر شود. پژوهشگر باید بین این دو نوع تعاملی برقرار سازد. در نهایت طرحهای تحقیق آزمایشی از جمله طرحهای بسیار پرکاربرد با اعتبار بالا هستند که در کشف روابط علت و معلولی ما را یاری میدهند.
آزمایش چیست؟
به مجموعه ای مطالعات یک پدیده برای اینکه به رابطه ی میان پارامتر های ورودی و خروجی یک سیستم پی ببریم. به صورت کلی پارامتر های ورودی یک سیستم به معنای علت و خروجی ها به معنای معلول هستند.
در این صورت باید در نظر داشت که این علت ها و معلول ها هستند که بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند یا اینکه ممکن است ما نتواسنته باشیم به ریشه پی ببریم و فکر میکردیم که این ها علت و معلول هستند در حالی که تنها یک وابستگی بین انها بوده است.
پس تا اینجا بسیار اهمیت دارد تا بتوانیم برای یک پدیده فرق بین متغیر های همبسته و وابسته را پیدا کنیم. در این صورت میتوانیم با تغییر متغیر های علی به معلول های مورد نظر دست بیابیم. یکی از راه هایی که بتوانیم رابطه ی علت و معلولی بین چند پدیده را بیابیم استفاده از روشهای رگرسیونی میباشد. در این روش باید تا جایی که ممکن است از دخالت بقیه ی پارامتر های ممکن جلوگیری شود و سپس تغییرات معلول را با علت و فاکتور مورد نظر مورد ارزیابی قرار دهیم. برای مثال برای اندازه گیری میزان تاثیرجنسیت بر روی دستمزد سعی میکنیم از داده هایی استفاده کنیم که دارای تحصیلات ،قومیت، تجربه کاری، رشته ی کاری یکسانی باشند و فقط تاثیر جنسیت را اندازه بگیریم.
از دیگر روش های برای اینکه روابط علت و معلولی را کشف کنیم استفاده از روش تغییر در تغییرات است. این روش برای مواردی به کار میرود که مثل مورد اول توانایی این که بتوانیم پارامتر ها را ثابت در نظر بگیریم را نداریم یا غیر اخلاقی است و یا اینکه بسیار پرهزینه میباشد. برای مثال برای تاثیر قرص آهن بر روی میزان نمرات کسب شده دانش آموزان دختر در یک مقطع تحصیلی مشخص میانگین نمرات را در نظر میگیریم و سپس بعد از برنامه ی توزیع قرص آهن نیز نمرات را مقایسه میکنیم. شاید بزرگترین ایراد به این دلیل در نظر نگرفتن نقش بقیه ی متغیر ها میباشد.
مورد بعدی برای اندازه گیری میزان علیت و معلولیت استفاده از روش های پارامتر های نیابتی است. این روش نیابتی زمانی است که ما مستقیما نمیتوانیم به اندازه گیری علت فرضی بپردازیم و مجبوریم پارامتر های دیگر را که به نیابت از علت منتج شده اند در نظر بگیریم. برای مثال برای مطالعه ی فرضیه ی اینکه کودکان در شش ماه اول سال کمتر در معرض آلودگی قرار دارند تا نیمه دوم سال با اندازه گیری حجم ریه ی آنها میتوان این موضوع را تا حدی در ناحیه ی خود تایید و یا رد کرد.
یکی از مهمترین مواردی که باید به آن پرداخت نحوه ی آزمایش RCT و یا Rancomized Controlled Trial میباشد. شاید مطرح ترین استفاده از این روش در سال 1955 توسط دیوید کارد انجام شد. این روش که در سال 2019 نیز به دلیل استفاده از برای دریافت متغیرهای علی تاثیرگذار بر روی مبارزه با فقر توانستند جایزه نوبل را از آن خود کنند. در این روش افراد به دو گروه تقسیم میشوند و این تقسیم به صورت کاملا تصادفی نیز اتفاق می افتد. سپس آزمایش ها بر روی این افراد نیز انجام میگیرد و در نتیجه علیت پارامتر ها را میتوان به وضوح مشاهده کرد.
اما ازمایش طبیعی نیز یکی از این روشهاست برای اینکه بتوانیم با استفاده از آن مدل ها را تست کنیم و در نتیجه با استفاده از آن به نتایج صحیح تری برسیم. اما به آزمایش های طبیعی از چند جهت میشود نگاه کرد.
اولا جهت اینکه آزمایش های طبیعی به دلیل اینکه دارای تمامی اطلاعات از واقعیت هستند نسبت به آزمایش های مصنوعی تمامی علل، وابستگی ها و همبستگی ها را در درون خود دارند. این به چه معناست؟ این بدین معناست که ما در اینجا به دنبال کشف باید باشیم نه مهندسی رفتار کردن با پدیده ها. چون وقتی با پدیده ها به صورت مهندسی برخورد میکنیم به این مشکل برمیخوریم که یکسری پارامتر های برای همیشه از بین میروند یا پنهان میمانند. در واقع آزمایش مصنوعی یک مهندسی اتفاق است و یک تقریبی از اتفاق واقعی و این یعنی ممکن است نتایجی که میگیریم نتایج صحیح و درستی نباشند.
دوما: کاهش ریسک و هزینه ی انتخاب ها. در این موضوع اما کمی بحث است. از آزمایش مصنوعی شروع کنیم.
در مرحله ی قبلی بیان کردیم مهندسی یک پدیده میتواند یکسری پارامتر ها را از بین ببرد. اما از بین رفتن یکسری پارامترها نیز همیشه بد نیست. دلیل این است که با از بین رفتن یکسری از پارامتر ها میتوان تاثیر آنها را نیز از بین برد و لذا نتایج آزمایش بهتر و قابل اعتماد تر است. یکی از این موارد را در زمینه ی مقیاس پذیری بررسی کنیم. فرض کنیم که در یک آزمایش مصنوعی از یک داده هایی استفاده کرده ایم تا بتوانیم نتیجه را ببینیم. این آزمایش چون طراحی شده است لذا طراح میتواند در انتخاب داده ها کنترل داشته باشد. این کنترل بایاس داشتن داده ها را به شدت کم میکند. لذا میتوان گفت نتایج این آزمایش برای بعد بزرگتری از داده ها میتوانند قابل اعتماد تر باشند. حال فرض کنیم که یک آزمایش طبیعی را انجام دهیم. در این آزمایش به دلیل اینکه ما در طراحی نیستیم و بلکه در مکاشفه هستیم و در اتفاق ایجاد شده نقش زیادی نداریم لذا داده ها میتوانند نسبت به همان شرایط آزمایش طبیعی خود را نشان دهند نه در هر شرایطی و این یعنی سوگیری داده ها بسیار زیاد است. لذا در برخی از موارد میتوان در نظر داشت که مقیاس پذیری نتایج آزمایش طبیعی کمتر از آزمایش مصنوعی است.
آزمایش طبیعی و اقتصاد کلان
در کاربردهای متنوع، آزمایشهای طبیعی برای تأیید یا رد و یا بازنگری مفروضات اساسی مدلهای مرسوم، تعیین، تایید و یا بهبود کمیت پارامتر مدل های خاص، و شناسایی مکانیسمهایی که تأثیرات عمدهای بر مقادیر اقتصاد کلان دارند، اما در مدلهای معمولی وجود ندارند، استفاده شدهاند. با استفاده از آزمایشهای طبیعی را در این کاربردهای مختلف مورد بحث و مقایسه قرار میدهیم و در مورد موضوعات متنوعی مانند اعتبار فرضیه درآمد دائمی، اندازه ضریب مالی، و در موردآنچه از اثرات نهادها در ساختار اجتماعی به ما آموختهاند، بررسی و تحقیق میکنیم و همچنین تاثیر فرهنگ بر رشد اقتصادی، چالشهای کار آینده در هر یک از این زمینهها را ترسیم میکنیم.
همانطور که در مورد علیت در بخش های قبلی صحبت شد باید دوباره اشاره کرد که علیت یک چالش بزرگ در اقتصاد، به ویژه در اقتصاد کلان است;جایی که روابط علّی مختلف به طور گسترده مورد بحث قرار می گیرند. به عنوان مثال، وقتی در اقتصاد کلان در مورد روابط علی و معلولی در سیاست های مالی و پولی صحبت میکنیم. در مقیاس حاکمیتی شاکله مدل های اقتصاد کلان به صورت تطابقی بر روی یک مجموعه ای از داده ها به صورت همبستگی شرطی تحقق پیدا میکنند و لذا سعی میشود تا مدل در رابطه با این داده ها به تناسب کافی برسد. اما مشکلی که این روش از مدل های اقتصاد کلان دارند این است که این همبستگی های شرطی اغلب نمی توانند زنجیره های علی را شناسایی کنند. برای مثال میتوان به مدل های نئوکینزی و چرخه های تجاری واقعی اشاره کرد که به دلیل فقدان تشخیص کانال های علت و معلولی برای همبستگی های شرطی یکسان پیشبینیهای بسیار متفاوتی در مورد اثرات علی سیاستهای مالی یا پولی دارند. این کانال های علیت به شدت میتواند نحوه ی تصمیم گیری سیاست گذاران را تحت تاثیرقرار دهد.
در زمینههای اقتصاد خرد کاربردی، علیت اغلب با طراحی آزمایشهای آزمایشگاهی یا میدانی ایجاد میشود. در این نوع آزمایش ها، طراح آزمایش آگاهانه محیط اقتصادی را به گونه ای تحت تأثیر قرار می دهد که امکان برقراری علیت را فراهم می کند. رایج ترین و واضح ترین روش در این روش، تخصیص تصادفی عوامل به یک گروه تحت آزمایش و یک گروه کنترل است ، و سپس با مقایسه مستقیم متغیرهای پیامد مربوطه بین هر دو گروه یا تغییر در نتیجه، تأثیر درمان را تجزیه و تحلیل کنید. دقیقا همان روش RCT.
آزمایشهای میدانی گروه های تحت آزمایش را در یک محیط اقتصادی واقعی تصادفی مورد مطالعه قرار میدهند، در حالی که آزمایشهای آزمایشگاهی این کار را در یک محیط کنترلشده انجام میدهند. هر دو روش عمدتاً به دلایل نسبتاً واضح برای اقتصاددانان کلان مفید و موثر نیستند. از آنجایی که اقتصاد کلان با پدیدههایی سروکار دارد که بر اقتصاد به طور کلی تأثیر میگذارند (مانند رشد اقتصادی، بیکاری، سیاستهای پولی، سیاست مالی)، هرگونه مداخله میدانی بسیار پرهزینه خواهد بود و پیامدهای گستردهای در پی خواهد داشت، زیرا نمیتوان آنها را به راحتی در یک بخش کوچک خاص هدف قرار داد. این گروه را بعید می سازد که کسی با اجرای آنها موافقت کند. آوردن ویژگی های کلیدی محیط اقتصادی به آزمایشگاه نیز در اقتصاد کلان پیچیده است، جایی که تعامل عوامل و بازارهای مختلف اغلب نقش کلیدی ایفا می کند (برای بررسی آزمایش های آزمایشگاهی در اقتصاد کلان به دافی (2008) مراجعه کنید). و اینجاست که آزمایش های طبیعی جایگزینی برای آزمایش های میدانی و آزمایشگاهی هستند. برای اهداف بحث ما، آزمایشهای طبیعی به شکل بازه های تاریخی تعریف میکنیم که تغییرات قابل مشاهده و شبه تصادفی را در درمان با نمونه قابل قبول و بزرگی از مشاهدات، پارامترهای یک مدل را می توان به مقادیر متمایز تخمین زد قبول ارائه میکنند.
بررسی ساختار تحقیقات نوبل اقتصاد 2021
آزمایشهای طبیعی از چند بعد قابل بررسی است:
1-درک تفاوت و تمایز علیت با همبستگی
2-امکانپذیری آزمایش در فضای واقعی
3-اخلاقی بودن این آزمایشها به دلیل تاثیرپذیری بر سرنوشت انسانها
4-اینکه پس از بدست آوردن نتایج جدید متناسب با فضای آزمایش،آیا این قوانین در شرایط مشابه کارکرد دارد؟چقدر میتوان این بهینگی موضعی را ادامه داد؟چقدر این قوانین جدید بر قوانین کلی تاثیر میگذارد.
1– درک تفاوت و تمایز علیت با همبستگی(چرا علیت مهم است)
بسیاری از تصمیمات استراتژیک و تجاری نیازمند درک کامل علل و پیامدهای اجرای این تصمیمات است. این علل و پیامدها ممکن است شامل سوالات زیر باشد:
آیا حداقل دستمزد بالاتر، باعث بیکاری می شود؟
در صورت تاخیر یکساله در فارغ التحصیلی، درآمد یک فرد چقدر تغییر میکند؟
اگر یک شرکت قیمت محصولات یا خدمات خود را افزایش دهد، فروش آن چقدر کاهش می یابد؟
با این حال، رویکردهای ساده لوحانه برای تجزیه و تحلیل داده ها به منظور پاسخ به چنین سؤالاتی ممکن است منجر به توصیه ها یا تصمیماتی شود که مبتنی بر درک نادرست از تأثیرات یک عامل بر نتیجه مورد نظر است.
پاسخ به چنین پرسشهایی نیازمند رویکردی است که فراتر از استفاده صرف از دادهها برای کشف همبستگیهاست ، چرا که روابط مشاهدهشده در دادهها اگر با روشهای درست جمعآوری و تجزیه و تحلیل نشوند، لزوماً اطلاعاتی از اثرات علی نیستند.
حوزه اقتصاد تجربی به درک این رویکردها، به ویژه جایی که پیروی از “استاندارد طلایی” دشوار است میپردازد.
استاندارد طلایی در شناسایی روابط علّی تجربی، آزمایشهای تصادفی کنترلی (کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده نوعی آزمایش علمی است که برای کنترل عواملی که تحت کنترل تجربی مستقیم نیستند استفاده میشود. نمونههایی از RCT آزمایشهای بالینی هستند که اثرات داروها، تکنیکهای جراحی، دستگاههای پزشکی، روشهای تشخیصی یا سایر درمانهای پزشکی را با هم مقایسه میکنند) است. به عنوان مثال، در پزشکی، تخصیص تصادفی یک درمان پزشکی به برخی از شرکت کنندگان در یک کارآزمایی پزشکی و به موازات آن، تعریف یک گروه کنترل قابل مقایسه از شرکت کنندگان بدون درمان که معمولاً یک درمان دارونما دریافت می کنند، معمول است. سپس نتایج برای شرکت کنندگان تحت درمان و درمان نشده مقایسه می شود تا اثربخشی درمان مشخص شود. چنین آزمایشهایی در سالهای 2020 و 2021 به منظور آزمایش اثربخشی واکسنهای کووید-19 انجام شد.
به عنوان مثال، شکل زیر یک نمایش ساده از رابطه بین قد و هوش افراد فرضی در یک جامعه فرضی را نشان می دهد و نشان می دهد که چگونه بسته به نمونه انتخاب شده متفاوت است.
این شکلها نشان می دهد که رابطه خطی تخمین زده شده با استفاده از انتخاب غیرتصادفی به طور قابل توجهی با رابطه در کل جامعه متفاوت است، در حالی که رابطه تخمین زده شده با استفاده از انتخاب تصادفی نزدیک به آن است.
2- امکانپذیری آزمایش در فضای واقعی
راه حل هایی که برای پاسخ به بسیاری از سؤالات تجربی در اقتصاد استفاده می شوند، غیرممکن است که به طور تصادفی در بین شرکت کنندگان قرار گیرند.
3- غیراخلاقی بودن این آزمایشها به دلیل تاثیرپذیری بر سرنوشت انسانها
انجام آزمایشهای طبیعی برای پی بردن به نتایج بدلیل تاثیرگذاری بر سرنوشت انسانها همیشه اخلاقی نیست.برای مثال،آنگریست و کروگر تأثیر میزان تحصیلات را بر درآمد تجزیه و تحلیل کردند.برای مطالعه این رابطه تجربی، و برای به دست آوردن مجموعه داده با یک رویکرد تصادفی، پژوهشگران باید تعدادی از دانش آموزان را مجبور به ترک تحصیل میکردند تا تفاوت سطح درآمد آنها را با افرادیکه تحصیلات خود را ادامه داده بودند بسنجند. چنین طرح تحقیقی غیراخلاقی است و بنابراین RCT روش تحقیق مناسبی برای پاسخ به این سوال نیست.
آنگریست و کروگر در عوض از یک آزمایش طبیعی ناشی از قوانین ایالات متحده(سن ترک تحصیل اجباری) استفاده کردند.آنها استدلال کردند که این قانون منجر به یک آزمایش طبیعی می شود، زیرا دانش آموزانی که در نیمه اول سال متولد می شوند یکسال زودتر از همسالان خود به سن پایان تحصیل اجباری می رسند. به این ترتیب، افرادی که زودتر در سال تقویمی متولد شدهاند، تحصیلات بیشتری نسبت به کسانی که دیرتر به دنیا آمدهاند، دارند.بنابراین، این قانون احتمالاً منجر به تخصیص «تقریباً به اندازه تصادفی» سالهای تحصیل میشود.
4-اینکه پس از بدست آوردن نتایج جدید متناسب با فضای آزمایش،آیا این قوانین در شرایط مشابه کارکرد دارد؟چقدر میتوان این بهینگی موضعی را ادامه داد؟چقدر این قوانین جدید بر قوانین کلی تاثیر میگذارد
كارد و كروگر مثال ديگري از اينكه چگونه ميتوان از آزمايشهاي طبيعي براي تشخيص اثرات علّي استفاده كرد، براي درك تأثير حداقل دستمزد بر اشتغال در ايالات متحده، و به ويژه اينكه آيا افزايش حداقل دستمزد براي مشاغل هزينه دارد يا نه، استفاده کردند. به طور خاص، نویسندگان تکامل معیارهای اشتغال را در نیوجرسی(ایالتی با تغییر حداقل دستمزد )،و تکامل همان معیارهای اشتغال در ایالت مجاور آن یعنی پنسیلوانیا(ایالتی بدون تغییر حداقل دستمزد) را مقایسه کردند.پژوهشگران «هیچ نشانهای» از تأثیر منفی بر مشاغل در رستورانهای زنجیرهای فست فود در این دو ایالت پیدا نکردند.
خط سبز روشن مرز بین پنسیلوانیا و نیوجرسی را نشان می دهد. دایره های سبز روشن و تیره نشان دهنده برخی از رستوران های فست فود در نزدیکی مرز است. رستورانهای فستفود بهصورت تصادفی انتخاب میشوند.در سال 1992، رستورانهای پنسیلوانیا (سمت چپ) مرز از درمان (حداقل دستمزد افزایش یافته) برخوردار شدند، و رستورانهایی که در سمت راست مرزی نیوجرسی بودند، این درمان را دریافت نکردند. با توجه به اینکه این گروه از رستورانها چقدر به یکدیگر نزدیک هستند،منطقی است که فرض کنیم گروه رستورانهای نیوجرسی یک گروه کنترل معقول را برای اندازهگیری تأثیر یک سیاست بر گروه رستورانهای پنسیلوانیا نشان دهند.
برای بررسی چگونگی تأثیر افزایش حداقل دستمزدها بر اشتغال، کارد و کروگر از یک آزمایش طبیعی استفاده کردند. در اوایل دهه 1990، حداقل دستمزد ساعتی در نیوجرسی از 4.25 دلار به 5.05 دلار افزایش یافت. صرف مطالعه آنچه در نیوجرسی پس از این افزایش اتفاق افتاد، پاسخ قابل اعتمادی به این سوال نمی دهد، زیرا عوامل متعدد دیگری می توانند بر چگونگی تغییر سطح اشتغال در طول زمان تأثیر بگذارند. همانند آزمایشهای تصادفی، به یک گروه کنترل نیاز بود، یعنی گروهی که دستمزدهایش تغییر نمیکرد اما همه عوامل دیگر یکسان بودند.
کارد و کروگر خاطرنشان کردند که هیچ افزایشی در پنسیلوانیا وجود نداشته است. البته، تفاوتهایی بین این دو ایالت وجود داشت، اما به احتمال زیاد بازارهای کار به طور مشابه نزدیک به مرز تکامل خواهند یافت. بنابراین، آنها عوامل موثر بر اشتغال را در دو منطقه همسایه – نیوجرسی و پنسیلوانیا- بررسی کردند. هیچ دلیل آشکاری وجود نداشت که باور کنیم هر عاملی به غیر از افزایش حداقل دستمزد (مثل وضعیت اقتصادی) ، بر روند اشتغال در هر دو طرف مرز تأثیر متفاوتی بگذارد. بنابراین، اگر تغییری در تعداد کارمندان در نیوجرسی مشاهده شود و این با هر تغییری در آن سوی مرز تفاوت داشته باشد، دلیل خوبی برای تعبیر این امر به عنوان اثر افزایش حداقل دستمزد وجود خواهد داشت.
کارد و کروگر بر اشتغال در رستوران های فست فود تمرکز کردند، برخلاف تحقیقات قبلی، آنها دریافتند که افزایش حداقل دستمزد تأثیری بر تعداد کارمندان ندارد. دیوید کارد در چند مطالعه در اوایل دهه 1990 به همین نتیجه رسیده بود. این تحقیقات پیشرو، منجر به تعداد زیادی از مطالعات بعدی شده است. نتیجه گیری کلی این است که اثرات منفی افزایش حداقل دستمزد کوچک و به طور قابل توجهی کمتر از آن چیزی است که 30 سال پیش تصور می شد.
تفاوت اساسی بین آزمایشهای طبیعی و RCT
یک تفاوت اساسی بین آزمایشهای طبیعی و RCTها، توانایی محقق برای کنترل افرادی است که درمان را دریافت میکنند. در یک RCT، یک محقق، شرکتکنندگان را بهطور تصادفی به گروههای درمان و کنترل اختصاص میدهد بدون اینکه به آنها حق انتخاب بدهد. با این حال، از آنجایی که آزمایش های طبیعی طبیعتاً کنترل نشده هستند، می تواند موقعیت های مختلفی وجود داشته باشد که پاسخ های فردی به درمان متفاوت باشد. هنگامی که چنین موقعیت هایی ایجاد می شود، تفسیر تفاوت در نتایج چالش برانگیز می شود.
شکل فوق از داده های آنگریست و کروگر (1991) استفاده می کند. درآمد افراد با 12 سال تحصیلات 12 درصد بیشتر از افراد با تحصیلات 11 ساله است. افراد با 16 سال تحصیلات 65 درصد بیشتر از افراد با 11 سال تحصیل درآمد دارند.
بنابراین، آیا می توانیم نتیجه بگیریم که یک سال تحصیلی اضافی، هفت درصد اضافی بر درآمد شما اضافه می کند؟ پاسخ به این سوال منفی است – افرادی که تحصیلات طولانی مدت را انتخاب می کنند از بسیاری جهات با کسانی که تحصیلات کوتاه را انتخاب می کنند متفاوت هستند. به عنوان مثال، برخی از افراد ممکن است در مطالعه و کار استعداد داشته باشند. این افراد احتمالاً به تحصیل ادامه میدهند، اما احتمالاً حتی اگر اینطور هم نبودند، درآمد بالایی داشتند. همچنین ممکن است فقط افرادی که انتظار دارند تحصیلات نتیجه دهد، ادامه تحصیل را انتخاب کنند.
اگر بخواهید بررسی کنید که چگونه درآمد بر طول عمر تأثیر می گذارد، مشکلات مشابهی رخ می دهد. داده ها نشان می دهد که افراد با درآمد بالاتر عمر طولانی تری دارند – اما آیا این واقعاً به دلیل درآمد بالاتر آنهاست یا این کار را انجام می دهند مردم ویژگی های دیگری دارند که به این معنی است که هم عمر طولانی تری دارند و هم درآمد بیشتری دارند؟ به راحتی می توان به مثال های بیشتری فکر کرد که در آن دلیلی برای این سوال وجود داشته باشد که آیا همبستگی واقعاً بر یک رابطه علی واقعی دلالت دارد یا خیر.
متاورس چقدر میتواند بر رفع محدودیتهای استفاده از آزمایشهای طبیعی کمک کند؟
استفاده از متاورس میتواند با استفاده از ایجاد فضایی از گزینه های قابل انتخاب و درنظر گرفتن حالتهای مختلف و ارائه به افراد فارغ از فشار محیط و بدون آسیب زدن یا غیراخلاقی بودن در مورد انجام آزمایشهای طبیعی کمک کننده باشد.
استفاده از فضای متاورس تاثیر زیادی در تحقیقات علوم رفتاری و آزمایشهای طبیعی خواهد داشت و بمرور تحقیقات بیشتری در این فضا انجام خواهد شد.
مقالات رفرنس پیوست میگردد.
https://vcanalyst.ir/wp-content/uploads/2022/12/fig4_ek_en_21_LATE.pdf
https://vcanalyst.ir/wp-content/uploads/2022/12/fig3_ek_en_21_effectIncreasingMinimunWage.pdf
https://vcanalyst.ir/wp-content/uploads/2022/12/fig2_ek_en_21_yearsOfEducation_earnings.pdf
https://vcanalyst.ir/wp-content/uploads/2022/12/fig1_ek_en_21_associationEducationIncome.pdf