نوبل اقتصاد 2019، اقتصاد توسعه

فهرست مطالب

آکادمی سلطنتی علوم سوئد نام سه اقتصاددان از دانشگاه‌های هاروارد و انستیتو فناوری ماساچوست (MIT) را به‌عنوان برندگان مشترک جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی اعلام کرد.

پروفسور «ابهیجیت بانرجی» استاد هندی-آمریکایی دانشگاه MIT و همسرش پروفسور «استر دوفلو» که تابعیت فرانسوی-آمریکایی دارد و او نیز در دانشگاه مشغول فعالیت است، به همراه پروفسور «مایکل کرِمر» از دانشگاه هاروارد، به پاس تحقیقات ارزشمندشان در زمینه مبارزه با فقر، برنده جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی در سال 2019 شده‌اند.

بر اساس اعلام آکادمی سلطنتی علوم سوئد، این سه اقتصاددان در طول سال‌های فعالیت علمی خود کمک شایانی به پیشرفت حوزه «اقتصاد توسعه» کرده‌اند و در مطالعات میدانی در حوزه ریشه‌کن‌سازی فقر، پیشرو بوده‌اند. آنها به جای اینکه تنها با نگاهی کلی و با یک رویکرد نظری به مسئله فقر بپردازند، مسائل خُرد مرتبط با این معضل پیچیده و فراگیر را در کانون توجه خود قرار دادند. پس از تفکیک حوزه‌های مطالعاتی، آنها به پرچم‌داران طراحی آزمایش‌های میدانی برای مشاهده معضلاتی مانند ضعف آموزش بدل شده‌اند؛ آزمایش‌هایی که به تشخیص عوامل پرشمار منجر به فقر کمک می‌کنند.

تحقیقات این سه اقتصاددان بیشتر بر حوزه آموزش و بهداشت متمرکز بوده است؛ هرچند آنها در حوزه‌های دیگری نیز تحقیقاتی را انجام داده‌اند. آنها در یکی از مهم‌ترین تحقیقات خود که به سرپرستی پروفسور کرِمر انجام شده، به بررسی کارآمدترین راهکارها برای بهبود عملکرد دانش‌آموزان در جوامع بسیار فقیر پرداخته‌اند. این محققان اقتصادی با انجام چندین آزمایش میدانی در مناطق غربی کشور آفریقایی کنیا، متوجه شدند که کمبود منابع و امکانات دلیل اصلی عملکرد ضعیف مدارس و دانش‌آموزان نیست، بلکه فقدان حمایت آموزشی و پاسخگو نبودن معلمان به‌طور کلی تأثیر بیشتری بر ضعف دانش‌آموزان و مدارس دارد.

آنها تحقیقات مهم دیگری نیز در مورد فقر انجام داده‌اند که از جمله آنها می‌تواند به تحقیق در مورد تأثیر قیمت قرص‌های انگل‌کش بر تصمیمات والدین برای درمان کودکانشان با این قرص‌ها اشاره کرد. آنها در زمینه بهبود واکسیناسیون از طریق کلینیک‌های سیار و تأثیر برنامه‌های اعتباردهی خُرد (میکرو کردیت) نیز تحقیقات قابل‌توجهی داشته‌اند.

به زبان ساده باید گفت که این سه اقتصاددان توانسته‌اند نتایجی معنادار و قابل‌پیگیری را از تحقیقات میدانی استخراج کنند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) وابسته به سازمان ملل متحد یکی سازمان‌های بین‌المللی محسوب می‌شود که در توصیه‌های سیاستی خود از نتایج تحقیقات بانرجی، دوفلو و کرِمر استفاده کرده است.

آموزش از نخستین پژوهش‌های برندگان جایزه نوبل اقتصادی ۲۰۱۹ بود. با این پرسش که چگونه می‌توان به بیشترین بازدهی با کمترین هزینه دست یافت. مثلاً در کشورهای ندار، بسیاری از کودکان کتاب ندارند و گرسنه به دبستان می‌روند. در چنین حالتی، چه چیز بازدهی آموختن ایشان را بیشتر می‌کند، کتاب رایگان یا خوراک رایگان؟

در دهه ۱۹۹۰ میلادی، کرمر و همکارانش برای یافتن پاسخ، دست به پژوهش تجربی گسترده‌ای در سرزمین‌های غربی کشور آفریقایی کنیا زدند. بدین ترتیب که دبستان‌های واقعی همانندی در نظر گرفتند و به دانش‌آموزان برخی از آنها کتاب رایگان دادند و به برخی دیگر خوراک رایگان. نتیجه شگفت‌آور پژوهش آن بود که هیچ یک از این دو، کتاب یا خوراک رایگان، تأثیر درخوری بر میزان و کیفیت آموختن شاگردان نداشت. بلکه کتاب رایگان، اگر هم تأثیری داشت بر آموختن بهتر دانش‌آموزان باهوش تر بود.

در پی این یافته‌ها، بانرجی، دافلو و چند همکار تأثیر برنامه‌های تقویتی و پشتیبانی بر کیفیت آموختن با توجه به نیازهای واقعی را در دو شهر هند مورد پژوهش قرار دادند و بدین نتیجه رسیدند که چنین برنامه‌هایی حتی برای شاگردان عقب‌افتاده از روند کلاس هم پر سود است. در پژوهش دیگری دافلو و کرمر دریافتند که آموزگاران با قراردادهای کوتاه‌مدت تأثیر آموزشی بهتری از خود به جای می‌گذارند، چرا که برای نو شدن قرار داد کمتر غیبت و با شاگردان بیشتر کار می‌کنند.

این شیوه تجربی پژوهشی در زمینه‌های دیگری نیز چون بهداشت و به کارگیری فن‌آوری‌های نو و دسترسی به اعتبار مالی هم به کار رفت.

در بخش بهداشت اقتصاد توسعه همواره این پرسش مطرح میشد که آیا بیمار باید هزینه درمان را بپردازد یا نه؟ کرمر و همکارانش رابطه ی میان بهای قرص و مصرف آن را نشان دادند. بدین ترتیب که ۷۵ درصد از پدر و مادرها قرص رایگان را به فرزندان خود می‌خورانند، اما اگر مجبور به پرداخت بهایی حتی کمتر از یک دلار باشند، تنها ۱۸ درصد از ایشان چنین می‌کنند. پژوهش‌های دیگری نیز از این دست به همین نتیجه رسیدند: مصرف دارویی و درمان‌های پیشگیرانه مردم ندار بستگی به بهای آن دارد.

خدمات با کیفیت کم، چون غیبت کارمندان، هم باعث می‌شود که مردم کمتر برای درمان‌های پیشگیرانه، همچون رفتن به درمانگاه برای زدن واکسن، اقدام کنند. در پی این، بانرجی، دافلو و همکاران پرسیدند که آیا درمانگاه سیار، که ناچار هر جا باشد کارکنانش هم همان جا هستند، تأثیر بهتری بر درمان‌پذیری خواهد داشت یا نه؟ پاسخ به گونه چشمگیری مثبت بود. به طوری که واکسن‌زنی سه برابر شد و نتیجه باز هم بهتر شد زمانی که به هر کسی که واکسن می‌زد، بسته عدسی هم داده می‌شد. چنین استقبالی باعث می‌شد که هزینه ثابت درمانگاه‌های سیار بر شمار بیشتری از مشتری‌ها سرشکن شود و بدین ترتیب درمان ارزان‌تر شود.

در پژوهش دیگری دافلو، کرمر، و همکاران در پی فهمیدن این رفتند که چرا کشاورزان خرد از نوآوری‌های ساده همچون کود مصنوعی با وجود دستاوردهای بی چون و چرای آن استفاده نمی‌کنند؟ پاسخ اینکه ایشان استفاده از منابع اندک خویش برای امروز را به سرمایه‌گذاری برای فردا ترجیح می‌دهند. برون‌رفت پیشنهادی پژوهشگران این است که یارانه برای کود تنها به خریدهای بی‌درنگ داده شود و نه برای خریدهای دورهنگام.

وام خرد هم به باور بسیاری، همچون محمد یونس برنده جایزه نوبل صلح در سال ۲۰۰۶، راه حلی قاطع برای توسعه کسب و کار و برون‌رفت از کمبود منابع است. اما پژوهش بانرجی و دافلو در هند نشان داد که وام خرد به کار سرمایه‌گذاری می‌آید اما دستاوردی برای افزایش مصرف یا شاخص‌های توسعه ندارد. پژوهش‌های دیگری در بوسنی هرزوگوین، اتیوپی، مراکش، مکزیکو و مغولستان هم به نتیجه‌ای همانندی رسید.

این پژوهش‌ها و نیز پژوهش‌هایی از این دست و در پی آن، دستاوردهای عملی بزرگی برای مبارزه با فقر و نداری به همراه داشت و نشان می‌داد که مشکل بنیادین در بسیاری از کشورهای ندار در جهان، کمبود منابع نیست بلکه در شیوه به کاربرد منابع است. بسیاری از حکومت‌ها و سازمان بین‌المللی پژوهش‌های این سه اقتصاددان و همکاران‌شان را پاس داشتند و به کار بستند. چنانچه بیش از پنج میلیون کودک هندی از برنامه‌های آموزش درمانی دبستانی بهره‌مند شدند، برای بهداشت پیشگیرانه در بسیاری از کشورها یارانه پرداخت شد و سازمان بهداشت جهانی پیشنهاد کرد که به ۸۰۰ میلیون دانش‌آموزی که در سرزمین‌های با بیش از ۲۰ درصد بیماری کرم دارو به رایگان توزیع شود.

علیرغم پیشرفت های عظیم در چند دهه گذشته، فقر جهانی – در تمام ابعاد مختلف آن – یک مشکل گسترده و ریشه دار باقی مانده است. به عنوان مثال، امروزه بیش از 700 میلیون نفر با درآمدهای بسیار پایین زندگی می کنند. هر سال، پنج میلیون کودک زیر پنج سال به دلیل بیماری هایی که اغلب می توانستند با چند مداخله اثبات شده پیشگیری یا درمان شوند، جان خود را از دست می دهند. امروزه، اکثریت بزرگی از کودکان در کشورهای با درآمد پایین و متوسط به مدرسه ابتدایی می روند، اما بسیاری از آنها مدرسه را با عدم مهارت در خواندن، نوشتن و ریاضیات ترک می کنند. چگونگی کاهش مؤثر فقر جهانی، یکی از مهم‌ترین سؤالات بشر است. همچنین یکی از بزرگترین سوالاتی است که رشته اقتصاد از همان ابتدای پیدایش آن با آن مواجه است.

بنابراین چگونه می توان استراتژی هایی را برای کمک به افراد کم برخوردار شناسایی کرد؟ جایزه امسال در علوم اقتصادی به رویکرد تجربی که اقتصاد توسعه را متحول کرده است، پاداش می دهد، حوزه ای که علل فقر جهانی و بهترین روش مبارزه با آن را مطالعه می کند. تنها در دو دهه، کار پیشگام برندگان امسال، اقتصاد توسعه را – رشته‌ای که علل فقر جهانی و بهترین روش مبارزه با آن را مطالعه می‌کند – به یک رشته پررونق و عمدتاً تجربی تبدیل کرده است.

روش شناسی اقتصاد توسعه

در ادبیات توسعه اقتصادی می توان به دو روش شناسی کاملاً متفاوت از اقتصاد توسعه اشاره کرد که هر یک دارای ویژگی های منحصر به خود میباشند. اختلاف در این دو نوع روش شناسی اقتصاد

توسعه به ماهیت و موضوع علم اقتصاد برمی گردد که آیا اصولاً اقتصاد را یک علم اجتماعی محض

می دانیم یا معتقدیم که اقتصاد یک علم اجتماعی- تجربی است؟

در روش شناسی نوع اول توسعه که به سال های پیش از 1950 برمی گردد، اقتصاد یک علم کاملاً اجتماعی در نظر گرفته میشود و بر این اساس توسعه مفهومی است کاملاً ذهنی و دارای تعاریف متفاوت اما در روش شناسی نوع دوم که از سال های 1950 به بعد آغاز می شود با مطرح شدن علم توسعه از سوی میردال توسعه اقتصادی مفهومی است کاملاً عینی و تاریخی و دارای یک تعریف و جوهره .

میردال آغاز کننده مباحث جدید و علمی توسعه میباشد که در دهه 1950 به نقش ساختار فرهنگی در فرایند توسعه تأکید داشته است. وی اعتقاد داشت که تا زمانیکه ساختار فرهنگی یک جامعه تغییر نکند و پذیرای مفاهیم جدید توسعه نباشیم نمی توانیم به آینده توسعه یک کشور امیدوار باشیم.او اعتقاد داشت که علم باوری و انسان باوری و آینده باوری ویژگی های یک ساختار فرهنگی مناسب توسعه است که میتواند مسیر را برای تحولات سایر ساختارها فراهم کند.

اعتقاد به اینکه نمی توان از روش های سنتی به تولید و کسب درآمد پرداخت و می بایست از نیروی خلاقیت و فکر و نوآوری و آموزش در دنیای جدید استفاده کرد و اینکه احترام به تمام انسان ها یک اصل در توسعه می باشد و توسعه بدون این سرمایه های انسانی امکان پذیر نمیباشد و اعتقاد به اینکه هر پدید ه ای علتی دارد و میتوان آن علت را از روش های علوم تجربی کشف و بررسی کرد، همه در ویژگی های یک ساختار فرهنگی مدرن کاملاً محسوس می باشد که از ویژگی های روش شناسی نوع دوم علم اقتصاد می باشد.

در طول دو دهه گذشته، استانداردهای زندگی مردم تقریباً در همه جای دنیا به طرز محسوسی بهبود یافته است. رفاه اقتصادی (بر اساس تولید ناخالص داخلی سرانه) در فقیرترین کشورها میان سال های 1995 تا 2018 دو برابر شد. مرگ و میر کودکان نسبت به سال 1995 به نصف کاهش یافته است و نسبت کودکانی که به مدرسه می روند از 56 به 80 درصد افزایش یافته است; با این وجود اما هنوز هم بیش از 700 میلیون نفر با درآمد بسیار پایین زندگی می کنند. هر سال، پنج میلیون کودک هنوز قبل از تولد 5 سالگی خود می میرند، آن هم اغلب به دلیل بیماری هایی که با درمان های نسبتا ارزان و ساده قابل پیشگیری یا درمان هستند. نیمی از کودکان جهان هنوز مدرسه را بدون داشتن سواد و مهارت های حسابداری ترک می کنند.

مساله فقر یک مساله یک وجهی ساده نیست که بتوان مستقیم به سراغ حل آن رفت و سپس راه حلی نیز برای آن ارائه داد بلکه این مساله بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان به این سادگی با آن مقابله کرد، بدین ترتیب با شکستن مساله فقر به زیر مساله های کوچکتر امکان این وجود دارد تا بتوانیم راه حل های دقیقتر و کاراتر را پیدا کنیم. این روش توانسته شکل تحقیقات در زمینه اقتصاد توسعه را به میزان زیادی دگرگون و طراحی راه حل های کاراتر را میسر ساخته است.

حال فرض کنیم که توانستیم با این دید مساله را به زیر مسائل تقسیم کنیم حال عاقلانه تر این است که به سراغ پراهمیت ترین الگوی معیوبی برویم تا بتوانیم بیشترین تاثیر را در قدم اول برداریم. با اینکه بشر همواره با مشکل فقر دست و پنجه نرم کرده اما جنس فقر بنابه نظر  Loewe, Markus در بازه های زمانی متفاوت الگو های متفاوتی داشته و این چرخش الگو نیز در قرن 21  نیز تغییرات مربوط به خود را داشته است. بنا به عقیده ی Abhijit Banerjee and Esther Duflo برندگان امسال جایزه نوبل اقتصاد، با بررسی این الگو ها و علت و معلول ها مهمترین دلیل فقر برخی کشور ها را نسبت به دیگر کشور ها مساله بهره وری دانسته اند و نکته ی جالب اینکه نه تنها برای مقایسه ی فقر بین کشور های مختلف بلکه حتی داخل کشور نیز در صادق دانسته اند. اما دلیل این بهره وری چیست؟ آیا کمبود اعتبار، سیاست های غلط و یا تصمیم‌گیری مردم برای سرمایه‌گذاری منطقی دلایل خوبی برای کاهش بهره وری هستند؟

فرض کنیم که توانستیم به یک جواب برسیم از کجا بدانیم این جواب چه میزان قابل اطمینان، قابل تعمیم و حتی درست است؟

برای پاسخ به این سوالات برندگان جایزه امسال دست به یک سلسله آزمایش ها و مطالعات زدند و نتیجه ی آن تاثیر جالبی را بر اقتصاد دانان زمینه توسعه گذاشت به طوریکه محل کار آنان را از پشت میز نشینی و نظریه دهی به میدان آورد تا آزمایش کنند و پا به میدان بگذارند و در این راه با چالش های بسیاری روبه رو هستند که مجبورند با انواع و اقسام نهادهای دولتی و غیر دولتی ، افراد، سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی ، سیاسی و غیر سیاسی و …. تعامل و مشارکت داشته باشند.

شواهد و مطالعات میدانی

حال باید به دنبال انعکاس عدم بهره وری در درون برخی حوزه ها باشیم تا بتوانیم با استفاده از آنها با مشکل فقر به شکل موثری برخورد کنیم. آموزش، بهداشت و سلامت، عقلانیت مرز بندی شده،  اعتبارات خرد از جمله مواردی هستند که برندگان امسال با مطالعه بر روی آنها و مهمتر از آن آزمایش راه حل ها توانسته اند گام ها مهمی در جهت کاهش فقر بردارند.

آموزش

بسیاری از مشکلات آموزشی در کشور های در حال توسعه و فقیر تقریبا بر همگان مشخص است. این مشخص بودن ممکن است در بدو امر احساس آگاهی از مشکلات را به عنوان اولین قدم مبارزه ارائه دهد اما خود میتواند ما را به سمت راه حل هایی سوق دهد که از اهمیت چندانی برخوردار نیستند. در کشور های فقیر و کم درآمد مساله، افزایش سطح کیفیت آموزش با کمترین هزینه است، یا به زبان ساده تر افزایش بهره وری در آموزش. Duflo و Kremer  طی مطالعه بر روی دانش آموزان در هند به دنبال جواب این مساله رفتند  و جواب غالب را در دو گروه معلمان و دانش آموزان یافتند. برای دانش آموزان جواب را نه در میان‌وعده مدرسه ای، نه در منابع جذابتر و بلکه در حمایت آموزشی دانش آموزان ضعیف یافتند و در درجه ی دوم جواب غالب برای معلمان را نه در سطح تربیت معلمان برای تدریس و بلکه قراردادهای کاری طولانی مدت تر و همچنین پاداش و حقوق مناسب برای تامین امنیت مالی و شغلی یافتند. در این میان اضافه کردن منابع جدید تاثیرات محدودی داشتند یا تاثیراتشان در حد موارد ذکر شده نبود.

بهداشت

در مورد بهداشت بگذارید ابتدا با یک سوال بحث را شروع کنیم. اگر بخواهیم دارو و مراقبت های بهداشتی را در اختیار افراد در یک جامعه کم درآمد و یا فقیر قرار دهیم آیا باید هزینه آن پرداخت شود و یا اینکه رایگان باشد. اگر باید هزینه های آن پرداخت شود چه چالش های میتواند در پی داشته باشد؟

برای مناطق فقیر و کم درآمد 75 درصد از والدین داروهای ضد انگلی را زمانی که رایگان توزیع شوند برای فرزندان خود استفاده میکنند اما این رقم برای زمانی این دارو با تخفیف زیاد نسبت به هزینه اولیه خود در اختیار افراد قرار میگیرد تنها 18درصد از آن استفاده میکنند و افراد بشدت حساس به قیمت هستند و بیشتر رویکرد ذخیره سرمایه را به اقدامات بهداشتی پیشگیرانه ترجیح میدهند، این الگو اما در تقریبا در موارد مشابه نیز تکرار شده است.

اما آیا فقط قیمت است که وضعیت بهداشت را دچار مشکل کرده است و فقط مردم مقصر هستند؟ جواب منفی است، روی دیگر ماجرا اما در دستان کادر درمان در مراکز بهداشت در این مناطق است که اغلب غایب هستند و حضور ندارند. Banerjeeو Duflo یک دو راه حل کارا با دو گروه تحت آزمایش به همراه با یک گروه کنترل را مد نظر میگیرند. اولین راه حل استفاده از کلینیک های سیار است تا والدین برای واکسن فرزندانشان به کادر درمان دسترسی داشته باشند این علاوه بر اینکه مشکل عدم حضور و غیاب کادر مرکز بهداشت را میتواند به نحو مناسبی حل کند. دومین راه حل استفاده از کلینیک های سیار همانند مرحله قبل اما در این گروه یک مشوق نیز به منظور تشویق والدین برای واکسن زدن فرزندانشان در نظر گرفته شده است. اما نتایج قابل توجه این آزمایش جالب  است، گروه دوم نسبت به گروه کنترل رشد سه برابری در نرخ واکسیناسیون را داشتند و در مرحله بعدی نزدیک به شش افزایش درصد در نرخ واکسیناسیون نسبت به گروه کنترل مشاهده شد و اگرچه در گروه دوم علاوه بر اینکه کلینیک سیار هزینه های ثابت زیادی را دارد و حتی اگر هزینه های اضافی مشوق را نیز به آن اضافه کنیم هزینه تمام شده هر واکسن زدن نسبت به گروه اول کمتر نیز هست.

عقلانیت مرز بندی شده

عقلانیت مرزبندی شده تنها یک آزمایش یا مطالعه موردی نیست تا آن را مانند بخش های آموزش و درمان مورد مطالعه قرار دهیم، بلکه این موضوع یک رفتار فراگیر است که بر افراد در بهینه رفتار کردن تاثیر عمیقی میگذارد. عقلانیت مرز بندی شده در واقع بیان میدارد تنها که یکی از راه هایی که میتوان عوامل اقتصادی را مدل کرد استفاده از شرط رفتار منطقی است و این که افراد در برخی موارد میتوانند کاملا غیرمنطقی رفتار کنند دریچه ای به سوی تحلیل رفتار عمیق عوامل اقتصادی میگذارد. در مطالعه ی Duflo, Kremer در عدم واکسینه شدن افراد تنها به کمبود امکانات درمانی، در دسترس نبودن و یا مشکلات مالی محدود نمیشود بلکه افراد همیشه به صورت کامل منطقی رفتار نمیکنند واین در حالی است که 61 درصد کودکان در یک مطالعه، همه ی واکسن های خود را دریافت نکرده بودند. این گزاره اما بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان به سادگی آنرا در یک جمله بیان کرد و عوامل و دلایل متعددی را میتواند شامل شود، از فرهنگ و وضعیت اقتصادی آبا و اجداد گرفته تا وضعیت آب و هوا و زیست بوم منطقه زندگی، همه و همه میتوانند تاثیر گذار باشند. نتایج این نوع رفتار اما میتواند خود را به اشکال متفاوتی نشان دهد. یکی از رایجترین نوع آن این است که افراد با تکنولوژی های جدید خود را سازگار نمیکنند و چنان فنر کشیدن شده به سمت تکنولوژی هایی که میتوانند بهره وری و رونق را بالا ببرند در هنگام رها شدن دوباره به سمت راه حل های قدیمی و غیرکارامد روی می‌آورند. نمود دیگر این نتیجه در سوگیری حال نهفته است. در این سوگیری افراد با وجود آگاه بودن نتایج تصمیمات اشتباه خود در حال آنها را عملی میکنند و از سرمایه گذاری برای آینده پرهیز دارند، راه حلی که Duflo, Kremer برای مقابله با این سوگیری انجام دادند این بود که یارانه ها و کمک ها باید حتما به شکل موقتی به افراد تحویل و تفهیم شود و آنها آگاه از این باشند که در زمانی دیگر این یارانه ها وجود نخواهد داشت، با آزمایش ها نیز این شگرد در استفاده افراد از کودهای زمین کشاورزیشان بشدت موثر نشان داده است.

اعتبارات خرد

اعتبارات و خرده قرض ها میتوانند به تاثیرات زودهنگام و موثری را بر روی خوش بینی افراد کم درآمد بگذارند اما طبق مطالعه ای که Banerjee, Duflo در حیدرآباد هندوستان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که جز عده ی محدودی که از این اعتبارات بر روی کسب و کار های کوچک سرمایه گذاری میکنند اما تاثیر زیادی در بهبود شاخص های توسعه ای مشاهده نمیشود. مطالعات مشابه بر بوسنی-هرزه‌گوین، اتیوپی، مغولستان و مکزیک نیز نتایج مشابه بودند. در مطالعه ای دیگر با حمایت های مالی از کودکان پارامتر های امید به زندگی و شادمانی را در نقاشی آنها بررسی کردند و المان هایی مانند چتر داشتن در زیر باران، استفاده از رنگ های متنوع تر به جای تیره تر و … سطح امید به زندگی در کودکان را نیز متاثر از کمک های مالی و سیاستگذاری های صحیح میباشد.

سیاستگذاری

برخی از مطالعاتی که قبلاً ذکر کردیم در واقع تأثیر مستقیمی هم بر سیاست گذاری داشته اند و هم از آن تاثیرپذیرفته اند. مطالعات در حمایت از آموزشی دانش آموزان ضعیف در نهایت منجر به استدلال هایی شد شالوده ی برنامه های حمایتی در مقیاس بزرگ را ارائه کرد که گستره ی آن اکنون به بیش از پنج میلیون کودک هندی رسیده است. مطالعات انگل زدایی نه تنها نشان داد که انگل زدایی فواید سلامتی واضحی را برای دانش‌آموزان به همراه دارد، بلکه نشان داد والدین نیز به قیمت بسیار حساس هستند. مطابق با این نتایج، WHO توصیه می کند که دارو به صورت رایگان بین بیش از 800 میلیون دانش آموز ساکن در مناطقی توزیع شود که بیش از 20 درصد آنها دارای نوع خاصی از عفونت کرم انگلی هستند. در مطالعه ای دیگر در زمینه حمایت از زنان در غرب بنگلادش در پرسش نامه ای که از پدران و مادران جمع آوری شده است آرزوی پدران برای دختران خود این بود که روزی رئیس روستا شوند و این یعنی با سیاست گذاری های درست حتی میتوان بر روی مشکلات فرهنگی نیز دست گذاشت و سطح امید را در جامعه افزایش داد.

علیرضا رسولی

علیرضا رسولی

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x